معمار كيست

۳ بازديد
ساختمان ها بخش اساسي از تجربه بشر هستند. ما زندگي مي‌كنيم، كار مي‌كنيم، خريد مي‌كنيم، ياد مي‌گيريم، عبادت مي‌كنيم، به دنبال مراقبت هستيم و اوقات فراغت خود را در داخل اين ساختارها مي‌گذرانيم - و آنها را بر اساس ميزان تأثيرگذاري آنها در خدمت اهداف خاص خود ارزيابي مي‌كنيم. در هر مورد، طراحي ساختمان هاي مدرن كار صنعتگران ضروري است: معماران.

معماري چيست

۳ بازديد
معماري، هنر و تكنيك طراحي و ساخت، كه از مهارت هاي مرتبط با ساخت متمايز مي شود. عمل معماري براي برآوردن الزامات عملي و بياني به كار گرفته مي شود و در نتيجه هم در خدمت اهداف مفيد و هم زيبايي شناختي است. اگرچه ممكن است اين دو انتها از هم متمايز شوند، اما نمي توان آنها را از هم جدا كرد و وزن نسبي داده شده به هر يك مي تواند بسيار متفاوت باشد. از آنجايي كه هر جامعه ـ ساكن يا عشايري ـ رابطه فضايي با جهان طبيعي و ساير جوامع دارد، ساختارهايي كه توليد مي كنند، چيزهاي زيادي را در مورد محيط (از جمله آب و هوا و آب و هوا)، تاريخ، مراسم، و حساسيت هنري و همچنين جنبه هاي بسياري آشكار مي كند. از زندگي روزمره

بلند مرتبه سازي

۳ بازديد

شناخت ويژگي هاي معماري برج با عمل كردهاي خاص يا متنوع از مسائلي است كه امروزه در عرصه دانش معماري از جايگاه خاصي برخوردار است كشور ما نيز مانند همه جاي دنيا با انگيزه صرفه جويي در مصرف زمين گران قيمت مراكز شهرهاي بزرگ به بلندمرتبه سازي روي آورده است .
اما آنچه كه در اين امر مشهود است عدم وجود شرايط و نظامات لازم براي ايجاد نوعي بلند مرتبه سازي همگون با شرايط زمان در كشورمان مي باشد ساختمان بلند مرتبه بيش از هر چيز با مشخصه تكنولوژي برتر شناخته مي شود منظور از اين نوع تكنولوژي برتر مصالح و لوازم و تجهيزات اجرايي خاص است كه جداي از شكل گيري برجها نمي باشد كار اين تكنولوژي فقط در مرحله ساخت تمام نمي شود بلكه در مراحل بهره برداري و نگهداري هم ادامه دارد .
اين تكنولوژي را نميتوان با تركيب ساده تكنولوژي و فن آوري هاي متعارف و آموزشي آكادميك بدست آورد بلكه بايد در طي مراحل عملي اجراي آن نيز به كسب تجربه و درك عملي اين فن آوري ها نيز پرداخت مسائل مربوط به تغيير ماهيت الگوهاي متعارف معماري ، سازه ، تاسيسات مكانيكي برقي و اثرپذيري بناهاي مجاور اين بلند مرتبه ها از عواملي است كه ماهيت الگوي خاص و پيچيده و در عين حال تازه اي را به شكل گيري و كيفيت ساخت و ساز اين بناها مي دهد . بررسي نمونه هاي مشابه در بلند مرتبه سازي و مسائل اولويت هاي اصلي در شكل گيري اين بناها و معضلات و پاين تغيير و تحولات در معماري آمريكا (1900_1990) به صورت ايجاد سبك جديدي از بلند مرتبه سازي در مركز سنتي شيكاگو بروز كرد . مسائل و معضلات ناشي از رشد بي رويه جمعيت پس از جنگ جهاني دوم باعث شد تادست اندركاران و طراحان براي تطابق بهينه فضاي موجود با شمار روز افزون جمعيت جهان به برج سازي روي آوردند .
توجه به پس آمدهاي اين نوع برج سازي ذر عرصه شهر سازي و نياز به تخصص هاي لازم سبب شد كه برج سازي بعنوان يكي از مقولات مهم و فابل توجه در عرص مهندسي و معماري تشكيل كنفرانس ساختمانهاي بلند در هنگ كنگ به سال 1990 و ارائه مقالاتي در مورد معماري بلند مرتبه سازي در زمينه هاي مختلف بيان گر اهميت برج سازي در جهان امروز مي باشد مقالاتي كه در زمينه هاي مختلفي همجون سيستمها و مفهوم ها ، سازه هاي ساختمانهاي بلند مرتبه ، ساختمانهاي اداري بلند مرتبه ، نوع آوري در عرصه طراحي ساختمانهاي بلند ، سيستمهاي مدولار ، ادغان بررسي هاي زيبايي شناختي و خرم سازي در طراحي ساختمانهاي بلند مفهوم جامعه شهري عمودي رفتار اجتماعي ساكنان ساختمانهاي بلند ، صرفه جويي در هزينه هاي انرژي ايمن سازي در برابر آتش كنترل لرزه اي در زمينه باد و زلزله و … ارائه شد كه همگي بيان گر استلزام تخصصهاي متنوع در طراحي و اجراي برجها بود .
فن آ وري پيچيده و در عين حال پيشرفته كه به تركيب پيچيده اي از علوم مختلف نياز مندند سبب ايجاد انواعي از برج سازي در دنيا شده كه در آن تكنولوژي حرف اول را مي زند كاربرد لوم و فنون جديدي همچون سازه هاي سه بعدي مسائل زيست محيطي مواد و مصالح جديد و … به تدريج برج سازي را به صورت نمادي از اين علوم در بطن جامعه مطرح مي كند .شايد واژه علوم بيان گر بخشي از تخصص هاي لازم در ساختمان يك برج باشد و بخش ديگر را به فن وهنر معماري اطلاق كرد در عين حال نوع معماري اين برجها نيز نيازمند اشنايي با س آمدهاي غير قابل فن آوري هاي پيشرفته و مدرن ( به روز ) مي باشد .
شايد بتوان سبكي از معماري به نام هايتك High-Tech را براي ايجاد اين نوع برجها مناسب شمرد معماراني همچون رنزو پيانو و نورمن فاستر و سزار پلي از جمله معماراني هستند كه كارهاي آنها در زمره اين سبك واقع مي گردد مخصوصا اينكه برج سازي را نيز در تجربه كاري آنان ميتوان يافت ميتوان با بررسي نحوه برخورد و نوع شكل گيري برج در فرآيند طراحي اين معماران به ارائه راهكارهايي فن وري هاي جديد در بلند مرتبه سازي كه معطوف آخرين دست آورد هاي توليدي مي باشد در شكل گيري اين بناها نقش اساسي ايفا مي كنند مواد ، مصالح و سازه هاي بكار رفته در اين بناها همگام و همسو با پيشرفتهاي فن آوري در عرصه علوم مختلف خود را جزء لاينفكي از بلند مرتبه ها نشان مي دهند .
در پروژه اداري ـ مسكوني سيدني پيانو براي بنا نمايي از جنس شيشه به صورت سطحي ممتد كه جداره اي نسبتا نامرئي را ايجاد مي كتد استفاده كرده است نماشرقي مجموعه با شبكه بندي زيباي شيشه آن بياني هنرمندانه از برج در يك فضاي شهري است كه خود پيانو آنرا مجسمه متحرك توصيف مي كند . شبكه بندي شيشه اين بنا محصول همكاري گروه متخصص شيشه با گروههاي سازه و طراح بنا بود هر كدام از شبكه هاي شيشه اي به صورت چسبان با گيره هاي مخصوصي كه هر كدام به گيره هاي رديف بالا و يا پائين نزديك به سازه بناست ، حمايت مي شوند در روي هر كدام از اين شبكه ها دستگاههاي حساسي قرار داده شده اند تا احيانا جابجايي و دررفتگي شيشه ها را در بنا اطلاع دهند تا نسبت به تعمير و تعويض آن قسمت از بنا اقدام شود .
در برج بانك شانگهاي اثر نورمن فاستر ، استفاده از شيشه به حدي وفور مي يابد كه از آن در كف برخي از طبقات هم استفاده مي شود و اين كف شيشه اي در كنار نماي شيشه اي بانك فضايي دل باز و شفاف ايجاد مي كند و چشم اندازهاي زيبا و متنوع از داخل و بيرون برج در تقاط مختلف آن ارائه مي دهد نوعي از شيشه با مقاومت خاص و بالا مقاوم در برابر بادهاي موسمي دريا كه ساختمان دقيقا در جلوي آن قرار دارند .
سازه هاي بكار رفته در ساختمان اين بلند مرتبه ها نيز قابل توجه مي باشد اغلب اين ساختمانها داراي ابداع و اختراعي از سازه هاي جديد و به روز مي باشد در برج شانگهاي خوشه هاي نزولي طبقات از يك جفت دكل فلزي آويزان مي شوند خرپاها دو طبقه اي كه گوشه هاي طبقات از آن آويزان مي شود در 5 نقطه بالاي ساختمان به اين دكل ها متصل مي شوند .ستونهايي كه در دسته هاي 4 تايي سازمانهي شده اند به همراه اين سازه پيشرفته فضاي بسيار وسيعي را بدون ستون پوشش مي دهند در برج ترن توكيو هم فاستر نيمي از طبقات اداري را از نيمه ديگر آويزان كرده است .
سازه كلي بنا تركيبي از فولاد و بتن مي باشد در برج اداري ـ مسكوني سيدني استراليا ممجموعه از قالب بتني بيضي شكلي كه هسته اصلي برج را تشكيل مي دهد ساخته شده است اين هسته با جايگيري كم خود در قسمت پائين در طبقات بالاتر به صورت كنسولي ادامه پيدا ميكند .
دالهاي بتني پيش تنيده و تيرهاي اصلي و بتني عناصر سازه اي اصلي اين هسته مي باشند در اجراي اين برج وجود تيرهاي پيش تنيده در مجموعه و ساخت و ساز آنها قبل از اجرا و در حين عكليات خاكبرداري سبب شد كه اين برج كه به خاطر بازي هاي المپيك سيدني به سال 2000 طراحي شده بود سر موعد و با اجراي دقيق به پايان برسد در اين برج از دومين طبقه زير زمين تا سه طبقه پائين تر بنا از سازه اي بتني و پيش ساخته تشكيل شده بين طبقه دوم زيرزمين تا طبقه سوم بنا ، ستونهاي فولادي همراه با بتن بكار رفتند از طبقه سوم به بالا سازه فولادي بنا كارانت فال بار دالهاي بتني طبقات را به سازه فولادي بر عهده دارد كنسول انجام شده در اين برج نيز در نوع خود جالب مي باشد طولي متغيراز 15 سانتيمتر در طيقه چهارم بنا تا طول 6 متر در آخرين طبقه ( طبقه 41 ) .
سازه هاي بكار رفته در برج بانك تجارت فرانكفورت نيز بيانگر فن آوري بالاي اين مجموعه مي باشد هر شش طبقه در اين برج وزن خود را به وسيله خرپاهاي عظيم الجثه و پرنديل كه دهانه 34 متر را بدون ستون پوشش داده اند و در كف باغها به كار گرفته شده اند به ستونهاي مركب از فولاد و بتن در گوشه هاي پلان مثلثي شكل ساختمان انتقال مي دهند .سازه هايي كه فاستر در اين برج و برجهاي ديگر خود بكار برده محصولي از همكاري مشترك او با گروه مهندس سازه با مدل سازي هاي سه بعدي و كامپيوتري ميباشد كه نهايتا منجر به احداث چنين بناهايي مي شوند ..
قرار گيري ساختمانهاي بلند مرتبه در درون بافت شهري نيز از مسائل ثانويه اين ابنيه بود . مسائلي كه قبل از احداث اين بنا در داخل بافت شهري پيش بيني نشده بود بعدها خود را نشان داد ساختمانهاي بلند مرتبه علاوه بر ايجاد نوعي وسيله جهت يابي شهري سبب ايجاد مسائل : جلوگيري از رسيدن نور طبيعي و هوا به زمينها و ساختمانهاي مجاور ، سايه افكني بر خيابان و ساختمان و تاسيسات مجاور ، محدو كردن ميدان ديد ساختمان هاي اطراف ، تاثير آن در خط آسمان و منظر شهري و فضاهاي عمومي علاوه بر موارد فوق نكته مهم ديگري نيز در اين امر بود توسعه عمودي زيست شهري با افزايش تراكم نفر بر متر مربع در منطقه نياز به توجه جديدي به نحوه تخليه و سبك سازي تراكم در حوزه نفوذ بلند مرتبه را خاطر نشان مي كرد . نياز به وجود سوپاپهاي تخليه اي كه تراكم حاصل از بلند مرتبه سازي و تردد وسايل نقليه به وجود مي آورد از مسائل اصلي ديگري در اين امر بود توجه به اين نكته جالب خواهد بود كه آسمان خراشهاي نيويورك بالاي محدوده متروي عظيم شهر قرار دارد كه آنرا با درون و برون شهر مرتبط مي كند .
قرار گيري برج اداري ـ مسكوني خيابان فيليپ سيدني در كنار يكي از خيابان اصلي شهر مويد اين امر مي باشد از طرف ديگر قرار گيري ساختمانهاي بلند ذر مناطق شهري بر خلاف قوانين مهندسي ياختمان كه امكان تشابه در نقاط مختلف تا حدودي دارند تابع شرايط اقليمي ، اجتماعي ، فرهنگي و غيره محدوده مورد نظر نيز مي باشد بلند مرتبه هايي كه در تداوم ساخت شهري و متناسب با فرهنگ عمومي حاكم بر منطقه باشند.
در پروژه برج قرن در توكيو معمار بنا نورمن فاستر ، برج را يك ساختمان كاملا ژاپني اعلام مي كند و آن را در ادامه بناهاي شهري ژاپني مي شمرد به طوري كه خود فاستر نيز مي گويد براي او خط آسمان شهر ، سبك بناها و اماكن مهم اطراف ، طبيعت و بافت شهري ، سبك و دوره هايي معماري ساختمانهاي همجوار و مسائل ديگر اهميت دو چنداني دارند .
فرم منحني بكار گرفته شده در پلان برج سيدني به نوعي به بيان استعاره اي از حركت امواج درياي سيدني و همچون بادبان يك كشتي اشاره دارد دريايي كه برج به آن كاملا احاطه دارد نوعي بيان شاعرانه از موجوديت ساختمان در ارتباط با دريا ساختمان در سايت Aurora در مجاورت باغ گياه شناسي سيدني و در منطقه نسبتا مهم از نظر مالي قرار دارد .
ارتباط آن بنا با بندر سيدني نيز كاملا مشهود مي باشد برج به گونه اي طراحي شده است كه سايه برج به ارتفاع نزديك 90 متر به باغ گياه شناسي اطراف آن نمي افتد در حقيقت ارتباط تعاملي برج در نسبت با باغ گياه شناسي فرم خاصي را به آن داده است . مسائل معمارانه نيز در طراحي برجها همواره مدنظر بوده اند تراسهاي برج بانك تجارت در فرانكفورت امكان تماشاي شهر را در ارتفاعات مختلف ساختمان و از جهات مختلف ميسر مي سازند ايجاد شفافيت با استفاده از شيشه در ايت بنا نيز امكان ديد و ارتباط بصري در طبقات مختلف بنارا فراهم مي كند به طوري كه كارمندان در طبقات مختلف بنا به مانند مجموعه اي كه ارتباط بصري با يكديگر دارند در ساختمان مشغول به كارند نوعي وحدت و يكپارچگي در طبقات مختلف بنا .
در پروژه بانك شانگهاي نيز نيز فاستر از شيشه علاوه بر نما در كف طبقات نيز استفاده كرده است تا به اين وسيله فضايي دلباز ، وسيع و شفاف را براي بيننده ايجادكند و يا در پروژه برج سيدني اثر پيانو توجه به اشل انساني در پروژه با استفاده از ميدان عمومي كه برج اداري را به برج مسكوني ملحق مي كند و با سازه سبكي براي پوشش نسبي محوطه ميدان شيشه بكار رفته در نماي ساختمان نيز امكان ديد به بناي اپراي سيدني بعنوان شاخص كالبدي شهر سيدني را دارد .مسئله محيط زيست و توسعه پايدار و مواد قابل باز يافت نيز از مسائل ديگري است كه در عصر حاضر خود را با عينيت بيشتري مطرح كرده است .
مسائلي همچون سوراخ شدن لايه اوزن ، گرم شدن تدريجي و بالا رفتن دماي كره زمين همه و همه باعث نوعي نگرش موشكافانه به استفاده از قابليتهاي بالقوه محيط زيست شده است حتي برخي معتقد به سبك خاصي از معماري به نام اكوتك شده اند كه هدف از آن استفاده از نيرئهاي طبيعي همچون باد ، آب ، نور ، مواد قابل باز يافت و غيره در بنا مي باشد .
در بانك شانگهاي اثر فاستر از آيينه و جمع كننده هاي انرژي حرارتي براي تامين بخشي از انرژي مورد نياز بنا استفاده كرده است در برج بانك تجارت فرانكفورت هم با استفاده از پنجره هاي دو جداره در 1پشت ديواره اي بادشكن و تاسيسات لازم در 60% ايام سال از تهويه طبيعي استفاده مي كند و تا حدود 3/1 مصرف انرژي را در اين برج نسبت به استانداردهاي آلمان كاهش داده است .
تراسهاي باغ مانند اين بنا علاوه بر ايجاد ديد مناسبي در دال بنا ئ ارتقاء كيفيت بصري فضا مي شوند.سبب بوجود آمدن حالت تهويه اي بسيار مناسب در آن نيز مي شوند نور حاصل از شكاف موجود در هسته داخلي اين بنا نيز قابل توجه مي باشد با قرار دادن اين شكاف عميق و مرتفع در بنا نور طبيعي مورد نياز را به طبقات مختلف مي رساند علاوه بر اين بنا اين امر در برج قرن و برج شانگهاي نيز مشهود است در پروژه برج اداري ـ مسكوني سيدني نيز همانطور كه خود پيانو نيز اعلام مي كند هدف اصلي همراهي خود را در جهت كنترل نسيم وزيده شده از سمت دريا قرار مي دهند .
همجنين قرار گيري شيشه ها در داخل بنا نيز سبب ورود نور طبيعي به وفور و به خوبي در بنا مي شود و در عين حال سبب ايجاد ديدي مناسب از سمت داخل بنا به باغ گياه شناسي و اپراي سيدني و دريا مي شوند باغ زمستاني كه پيانو آن را در اين بنا بكار برده است به نوعي سبب ايجاد حالت تعادل حرارتي در تابستان و زمستان دربنا مي شود قرار گيري آتريوم وسيعي در وسط بنا به گونه اي كه سبب حبس هوا و ايجاد نوعي تعادل و گردش در داخل بنا مي باشد .
مسئله مهم ديگري كه مي توان به آن اشاره كرد مسئله مديريت اجرايي اين ساختمانهاي بلند مرتبه مي باشند كار احداث و تداوم ساخت اين مجموعه ها اگر به صورت كاري دقيق و منظم و با دقت پيش نرود حاصل امر چيزي بجز خرابي و با عدم اطمينان به پايان به موقع كار و خراش در منظر شهري خواهد بود يك پروژه دقيق با مديريت كلان بر اتمام به موقع و جواب دادن به نيازهاي آن مقطع زماني سبب حصول منافع اقتصادي فراواني نيز به دارندگان و بانيان اين امر خواهد شد مسئله اي كه احداث برج را عمدتا بر اين پايه واقع شده است .

https://samostudio.ir

تاثير رنگ بر دكوراسيون

۳ بازديد

آيا مي توانيد دنياي اطراف خود را بدون وجود هيچ گونه رنگي تصور كنيد؟

هر رنگ تاثير فيزيكي و روحي خاصي را بر روي بيننده مي گذارد و افراد واكنش هاي متفاوتي نسبت به رنگ هاي مختلف از خود نشان مي دهند. محققان تاكنون نتوانسته اند يك سيستم منسجم جهاني كه قادر به دسته بندي كليه واكنش هاي افراد نسبت به رنگ هاي مختلف باشد را پايه ريزي نمايند و معتقدند كه عكس العمل افراد به فاكتورهاي متعددي نظير فرهنگ، جنسيت، سن، موقعيت احساسي و ذهني، تجربه هاي خاص فردي بستگي دارد. البته نوع و شدت اين واكنش ها نيز منحصر بفرد است. روانشناسي رنگ ها يك شاخه نظري نيست كه تنها به بخش آكادميك محدود شود، بلكه گستره تحقيقات اين حوزه در زندگي روزمره عموم مردم نمود پيدا مي كند. روانشناسي رنگ ها در دنياي تجاري امروز حائز اهميت است و مي توان اظهار داشت كه هر چيزي را كه در اطراف خود مي بينيم به گونه اي در ارتباط مستقيم با اين علم است.
نگاهي به رنگ هايي كه در زير ليست كرده ايم بيندازيد، چند ثانيه صبر كنيد و با خود بينديشيد كه هر كدام از آنها چه احساسي در شما ايجاد مي كنند، بعد هم ادامه مطلب را بخوانيد تا ببينيد واقعيت چيست. اين امكان وجود دارد كه با تغيير حالات دروني، ويژگي هاي فردي، و ساير فاكتورهاي آماري برخي احساسات فردي دستخوش دگرگوني قرار گيرد. به عنوان مثال اگر كسي در اعماق اقيانوس ها گير افتاده باشد و تا مرز غرق شدن پيش رفته باشد، به احتمال زياد آبي به عنوان رنگ آرامبخشي براي او به شمار نمي رود. از سوي ديگر يك دختر خانم 8 ساله از هر رنگي بجز صورتي ايراد مي گيرد. حال اجازه دهيد نگاهي به 8 رنگ اصلي مداد رنگي داشته باشيم.


قرمز
قرمز يكي از رنگ هايي است كه اكثر افراد ارتباط قوي با آن برقرار مي كنند و واكنش شديدتري نسبت به آن نشان مي دهند. احساساتي نظير قدرت، رشادت، تخطي، بر انگيختگي جنسي و هيجان به آن نسبت داده مي شود. قرمز ضربان قلب را افزايش داده و ميزان انرژي را بالا مي برد؛ و تنها هاله هايي از رنگ قرمز بر روي هر چيزي مي تواند توجه بيننده را به آن جلب نمايد. چه علامت خطر، چه روز ولنتاين، به هر حال قرمز آنجاست تا حواس شما را خود جلب كند و چشمانتان را خيره سازد.

نارنجي
نارنجي هم مي تواند واكنش هاي جدي را برانگيزاند. افراد در برابر نارنجي دو واكنش نشان مي دهند: يا عاشق آن مي شوند يا از آن متنفر مي شوند. نارنجي اصولا با زرق و برق، اشتعال، توانايي، انرژي، گرما، و آسايش در ارتباط است.

زرد
زرد رنگ خوشحالي، شادي، خرسندي، و سعادتمندي است. مردم اصولاً با مشاهده اين رنگ اشتياق، وجد و سرور، انرژي، خوش بيني، نيك انديشي، و شور را تجربه مي كنند. برخي از تركيبات و سايه هاي زرد مي توانند فرد را از نظر ذهني تحريك كرده و خلاقيت او را افزايش دهند، اما از طرفي برخي از تركيب هاي زرد نيز وجود دارند كه ممكن است سبب ايجاد ترس، وحشت، اضطراب، و نگراني شوند.

سبز
سبز بيشتر براي به تصوير كشيدن عناصر سمبليك مورد استفاده قرار مي گرد و بعد از آبي دومين رنگ پر طرفدار در ميان عموم افراد است. سايه هاي طبيعي سبز حس تازگي، طراوت، نو شدن، تعادل، آرامش، و تسكين را به افراد القا مي كند. تركيب نادرست سبز ممكن است احساساتي نظير بي حالي و ناخوشي، را در فرد ايجاد كند. به طور كلي سبز معمولاً نماد مفاهيمي نظير: صلح، افتخار آفريني، خوش شانسي، و باروري و حاصلخيزي است.

آبي
اكثريت قريب به اتفاق مردم موافقند كه: "آبي بهترين رنگ" است. شايد به آن خاطر باشد كه مشاهده اين رنگ سبب ايجاد هورمون هاي شيميايي خاصي در بدن مي شود كه آرامش  را ارتقا مي بخشند. آبي اصولاً با احساساتي نظير: اعتماد، اطمينان، صداقت، وفاداري، منطق، آرامش، سكون و سكوت، و توجه و تمركز همراه است. بايد توجه داشت كه برخي از تركيبات رنگ آبي اثرات پوياتر و پرتحرك تري دارند و برخي از آنها سردتر و دور از دسترس مي نمايند. در برخي پژوهش ها اثبات شده كه آبي توانايي كارمندان و ورزشكاران را نيز افزايش مي دهد.

بنفش
بنفش عموماً حد تعادلي ميان انرژي و هيجان قرمز و آرامش و سكون آبي ايجاد مي كند. گاهي برخي از سايه روشن هاي بنفش ذهن افراد را درگير مي كند  و آنها را مضطرب كرده و از آنها افراد درون گراي افراطي مي سازد و از اينرو به سوي كسب عرفان، معرفت، دانش پيش مي روند.

مشكي
مشكي يك رنگ كاملاً قدرتمند است و با خود سلطه طلبي و قدرتمندي ‌را به ذهن القا مي كند. در برخي از فرهنگ ها اين رنگ افراد را به ياد از دست دادن جان عزيزانشان مي اندازد.

قهوه اي
قهوه اي احساس سادگي، طبيعي بودن، ثبات، استحكام، استواري، و پايداري را ايجاد مي كند. مردم اصولا به رنگ قهوه اي اطمينان دارند و به آن اعتماد مي كنند.در زندگي روزمره با رنگ هاي بسيار زياد ديگري نيز برخورد مي كنيم و اين موارد تنها چند نمونه از رنگ هاي اصلي تر بودند. رنگ ها را مي توان نسبت به ميزان اشباع شدگي (به اين معنا كه يك رنگ تا چه اندازه تيره –پر رنگ- و يا روشن-كمرنگ- هستند) و همينطور شفافيت (به اين معنا كه چه مقدار مات و براق هستند) نيز به گروه هاي ديگري تقسيم كرد.

منزل و رنگ

روانشناسي رنگ ها مي تواند فاكتور مهمي هم در فضاي داخلي و هم در فضاي خارجي خانه ها به شمار رود. به عنوان مثال اگر قصد فروش خانه خود را داريد يكي از بهترين كارهايي كه مي توانيد براي جذب مشتري بيشتري انجام دهيد رنگ كردن است. رنگ سفيد يكي از گزينه هايي است كه با انتخاب آن مي توانيد اميد بيشتري به سريعتر فروش رفتن خانه خود داشته باشيد.

ابتدا اجازه دهيد در مورد فضاي خارجي بحث كنيم. اصلاً مهم نيست كه شما تا چه اندازه عاشق رنگ نارنجي يا بنفش هستيد، اما به هيچ وجه براي رنگ كردن نماي خارجي خانه خود از آنها استفاده نكنيد. در زمان فروش هم بايد ببينيد كه خريدار از چه رنگي خوشش مي آيد. همچنين رنگ نماي خانه هاي اطراف نيز مهم هستند و رنگ خانه شما بايد حتماً با آنها هماهنگي داشته باشد. خانه اي كه نماي آن رنگ نامتعارفي داشته باشد مي تواند زيبايي كل خانه هاي محله را بگيرد. در اين قسمت چند پيشنهاد براي رنگ نما مي دهيم:

سفيد       استخواني        آبي       كرم      بژ       سبز       زرد

در انتخاب رنگ در و پنجره نيز بايد دقت كنيد. اگر آنقدر بودجه نداريد كه كل خانه را رنگ كنيد، بهتر است فقط درها و پنجره ها را رنگ كنيد. در اين ميان درب ورودي از ساير بخش ها مهم تر است. رنگ آنرا از ميان خانواده رنگ هاي گرم انتخاب كنيد كه هر كس وارد خانه مي شود با ديدن درب ورودي خوش آمد گرمي را احساس كند. آجري، قهوه اي سوخته و آبي و سبز پر رنگ جزء بهترين گزينه ها محسوب مي شوند.

در فضاي داخلي هم همين مطالب صدق مي كنند. رنگ هاي روشن و خنثي اتاق را روشن تر و بزرگتر جلوه مي دهند و مثل هميشه سفيد جزء اولين گزينه هاست. مشاهده رنگ هاي مختلف در خانه و تاثير آنها بر روي حالات فردي پيش از انتخاب رنگ براي فضاي داخلي خانه حتماً به مبحث روانشناسي رنگ ها توجه داشته باشيد. با اين كار هم حالت هاي رواني ساكنين خانه تعديل مي گردد و هم هر كس وارد خانه شما مي شود احساس صميميت بالاتري را از جانب شما دريافت مي كند. در اينجا توضيح مختصري در مورد بهترين گزينه هاي رنگي اتاق هاي مختلف را در اختيارتان قرار مي دهيم:

قرمز: مشاهده قرمز فشار خون و ضربان قلب را بالا مي برد. در عين حال اشتها را نيز زياد ميكند. اگر دقت كرده باشيد مي بينيد كه در بسياري از رستورانها از اين رنگ استفاده مي كنند. بنا براين بهترين گزينه براي رنگ كردن اتاق غذاخوري است.

توجه: مراقب تركيب رنگي قرمز و سايه روشن هاي آن باشيد. قرمز كمرنگ معمولاً واكنش ها منفي را در افراد ايجاد مي كند، و تابلوهاي اخطار هم اين رنگي هستند. پس سعي كنيد تا جايي كه مي توانيد از قرمز پر رنگ استفاده كنيد.

نارنجي: خصوصياتي شبيه قرمز دارد اما در عين حال حس گرما و صميمت ايجاد مي كند. مي توانيد در اتاق نشيمن و جايي كه افراد خانواده دور هم جمع مي شوند از آن استفاده كنيد.

زرد: آفتابي و روشن و مي تواند در اتاق هاي خانوادگي مورد استفاده قرار بگيرد. همچنين براي پر نور جلوه دادن فضاهاي كم نور مثل راهرو و كوريدور نيز مناسب است.

آبي: رنگ آرامبخش، تسكين دهنده، ريلكس كننده. به همين دليل پزشكان سعي مي كنند در مطب خود از اين رنگ بيشتر استفاده كنند. بهتر است در اتاق خواب و سرويس بهداشتي حمام و دستشويي مورد استفاده قرار بگيرد. از آنجايي كه جلوي اشتها را مي گيرد، براي اتاق غذاخوري مناسب نيست.

سبز: رنگ چند منظوره: هم مي تواند گرما و حرارت ايجاد كند هم آرامش و خوشي. سبز همان احساسات آبي را در بر دارد با اين تفاوت كه قدري گرم تر و انعطاف پذيرتر است. باز هم اگر دقت كرده باشيد مي بينيد كه در اتاق عمل از اين رنگ استفاده مي كنند . سبز كمرنگ براي اتاق خواب و نشيمن مناسب است و تركيب هاي پر رنگ تر براي آشپزخانه و غذاخوري خوب است. اين رنگ در ارتباط با غذا و سلامتي هم هست.

بنفش: كساني كه طرفدار اين رنگ هستند مي توانند از آن در اتاق مطالعه و غذا خوري استفاده كنند. والدين مي توانند فضاي بازي بچه هايي كه اين رنگ را دوست دارند استفاده كنند.در پايان بايد به اين نكته اشاره كنيم كه سليقه رنگي افراد متفاوت است و اطرافيانتان بسته به رنگ هايي كه از شما مي بينند برداشت خاصي مي كنند. 60% از پذيرش و يا عدم پذيرش هر چيزي توسط يك انسان با توجه به رنگ ها انجام مي پذيرد.

https://samostudio.ir

معماري ،تكنولوژي و طبيعت

۳ بازديد

 

معماري فضاي نمايشگاهي مركز پمپيدو كه توسط رنزو پيانو و ريچارد راجرز صورت گرفته به عنوان يكي از بحث برانگيز ترين و پر سر و صدا ترين بناهاي قرن بيستم مطرح شده است . معماران جوان طراح مركز پمپيدو در يك حركت كاملا راديكال و غير مترقبه از اسلاف خويش فاصله گرفتند . قبلا جوزف پاكستون در طراحي كريستال پالاس ، پير كويئچي نروي در نمايشگاه تورين و در طراحي آشيانه هواپيما دوتر و كانتامتين در طراحي سالن ماشين آلات در نمايشگاه بين المللي پاريس شيفتگي بي حد و حصر خور را به صنعت تكنولوزي و وامداري طراحي خود را به فناوري پيشرفته روزگار خود نشان داده بودند . اما پيانو و راجرز در اين راه گام بلندتري برداشتند . ديگر تكنولوژي رايج جذابيتي نداشت و چيزي پيشرفته تر از آن مي بايست اقتدار انسان قرن بيستم بر طبيعت را به نمايش مي گذاشت . در نتيجه با سبك طراحي اين دو معمار كه بعدها High-Tech معروف شد اين دو با جهشي باورنكردني ، از همتايان خود در آن سالها فاصله گرفتند . پاريس همواره يكي از پيشتازان نهضت هاي هنري – فلسفي ، سياسي بود و با برنده شدن دو معمار جوان در مسابقه بين المللي مركز پمپيدو و حمايت از ايده هاي ناب و خلاقانه ، زمينه خلق ايده هاي راجرز و پيانو را فراهم كرد . سؤال اصلي اين بود كه يك مجموعه كه بيشتر يادآور يك پالايشگاه عظيم است ( Steels.1997 ) و ضرورتا از پيچيده ترين و پيشرفته ترين تكنولوژي در هر دوره برخوردار است و با اندام هيولايي ، زمخت و صنعتي خود تداعي كننده شكل يك ساختمان باشد ، چگونه مي تواند با يكي از ظريف ترين و احساسي ترين نيازهاي انسان يعني هنر ، رابطه اي برقرار كند ؟

در مركز پمپيدو انسان صنعتي در فضايي بين خط توليد و رنگهاي انتزاعي در كشاكش است . در دل يك ماشين تمام عيار حركت مي كند و با مجموعه اي عظيم و كثيري از كانال تهويه ، لوله هاي تاسيساتي ، خرپاهاي فلزي ، كابلهاي الكتريكي ، پانل هاي آلومينيومي و استيل و دالانهايي كه يادآور سفينه هاي فضايي هستند از سويي به سوي ديگر مي رود . طراحي اين مركز به نوعي پاسخ به دعوت و توصيه براي ايجاد نمايشگاه با سازه هاي فلزي و اتصالات جوشي بود كه در سال 1934 توسط لوكوربوزيه اعلام شده بود . به اعتقاد جنكز ، در مركز پمپيدو تقريبا همه جنبه هاي مدرنيسم به نهايت اقرار خلق شدند و رنگ هاي قرمز و آبي پرچم فرانسه پوسته اين بنا كه شبيه يك آشيانه هواپيما بود را نقاشي كردند ( 1986 و Jenks ) . اين بناي نمايشگاهي هم اگر چه مانند برج ايفل در ابتدا به نظر مردم پاريس خوشايند نبود و محل مناقشات و مباحث جنجالي در مورد معماري و هنر بود اما همانند برج ايفل ، با شباهت عجيبي توانست سرپا بماند و امروزه به دومين نماد شهري پاريس تبديل شده است . به نظر مي رسد وجه تشابه اين هر دو در بر انگيختن حس غرور و سربلندي انسان در برابر طبيعت و مانيفستي براي اعلام عدم وابستگي انسان صنعتي بر طبيعت و خودمفايي او از طريق بسط و نشر دانش علمي و اكتشاف و اختراعات وعده داده شده در آرمانشهر فرانسيس بيكن ، قابل جستجو باشد

چالش ها و چرخشهاي تكنولوژي در گفتگو با طبيعت
در سال 1972 درست هنگامي كه پيانو و راجرز سرمست تجربه خلاقانه خود در ايجاد در ايجاد سبك معماري High-Tech بودند و آخرين واژه هاي گفت و گو ؛ زبان طبيعت را پاك مي كردند و به جاي سنگ و آجر و چوب و فلز و شيشه و گل و درخت و چشمه ، از واژگان جديدي نظير فن و كانال و عايق و لوله و فلنج و پانل و كويل و ساپورت و خرپا و ابزار دقيق و ... بهره مي گرفتند تا منظومه هاي جديدي از معماري صنعتي ناب بسرايند ، با كمينستر فولر ، معمار ، فيلسوف و دانشمند آمريكايي از زاويه ديگري ، تكنولوژي را مورد تفسير قرار داده . و در جستجوي كشف راز و رمز طبيعت و منظومه كيهاني براي برقراري و ارتباط نزديك تر با طبيعت ، دوراني پرتلاش را مي گذراند . فولر قبلا از پيشرفت هاي تكنولوژيك و دستاوردهاي آن براي ارتقاي زندگي بشر استفاده كرده و با آن آشنا بود . اما همواره از خطر گسستگي رابطه انسان با طبيعت در اثر نشناختن ظرفيتهاي آن و بهره كشي و استثمار صنعت از طبيعت انتقاد كرده بود . به اعتقاد فولر تكنولوژي مقدار دانشي است كه انسان از مجموع تجربيات خود اندوخته و با توجه به اصول گرداننده جهان ، مايه ارتباط او با ديگران مي شود ( نخستين كنگره بين المللي معماري ايران ، 1349 ) . در نتيجه اگر معناي تكنولوژي به درستي درك و فهم شود و انسان نسبت به آن شناخت واقعي پيدا كند ، مي تواند دنياي پيرامون خود را مسئولانه و با تعهد اخلاقي بيشتري مورد تعامل قرار دهد . فولر تعريف ادينگتون از علم را مي پسنديد « علم كوشش صادقانه در منظم كردن حقايق تجربه هاست . » مشكل بشر در عدم شناخت و درك درست از طبيعت و قوانين حاكم بر آن است كه اين كوشش صادقانه علم را در تنظيم حقايق به درستي مورد استفاده قرار نمي دهد و با برداشت و تغيير يك جانبه و كوته نگري اش ، علم و تكنولوژي را مورد سوء استفاده قرار مي دهد.

 


نگرش فولر در آن سالها حاكي از نگاه كلان به مجموعه نظام هاي جهان و سپس درك روابط بين آنها بود ، به اعتقاد وي « حركات و ارتباط سيستمها به طور كلي و بدون پيش بيني و در نظر گرفتن كار هر يك از اجزاي اين سيستم ها به طور جداگانه » در غالب يك مفهوم كلان به نام « سينرژي » يا همبستگي حركات و نظام پيچيدگي ها تعريف مي شود . اين واژه سينرژي هميشه با واژه انرژي همراه است : انرژي – سينرژي . رابطه انرژي با سينرژي همانگونه است كه رابطه تجزيه با تركيب . منتها اشكال در اينجا است كه توده مردم جهان در مورد سينرژي چيزي نمي دانند و يا احساس نياز نمي كنند زيرا به آنها ياد داده شده « كه آنچه بايد بدانيد درباره اجزاء است به همن دليل جامعه اي داريم كه به داشتن متخصص ها ( در اجزاء ) راضي است . وقتي كسي چيزي از اين اجزاء مي داند مي تواند يك يك آنها را به هم بيافزايد و دويي را به وجود بياورد . ». « تقليل گرايي » كه در نتيجه تفكرات دكارت در همه جنبه هاي علوم ايجاد شده و تعميم يافته بود وي را از درك تمام و كمال حقايق جهان و كليت دربرگيرنده آنها عاجز مي نمود مورد انتقاد شديد فولر بود .

بشر امروز با كشف بسياري از اصول گرداننده جهان به درجه اي خودخواهي رسيده است كه مي انديشد تمام جهان متكي به اوست و « تمام فن ورزاني كه به طور آكادميك آموزش يافته اند هنگام يادگيري قوانين رياضي اصول حاكم بر جهان ، چنان به خود مشغول مي شوند كه مي پندارند اين بشر است كه جهان را خلق و ايجاد مي كند . » ( همان مأخذ صفحه 124 ) اين شيفتگي ، غرور و خودكامگي از نظر فولر امري بسيار خطرناك است ، و وظيفه عالمان ، دانشمندان و فن ورزان اين است كه « تكنولوژي را از يك رويداد تأسف آور و تهديدي براي بشريت » به يك ابزار و وسيله اي براي رسيدن به كمال يا زيبايي عظيمي كه نتيجه وحدت بخشيدن به انسانيت در تمام جهان و آگاهي ادراك آميز انسان درباره اصول حاكم بر عالم كه همواره حاكم است ، تبديل كنند . با چنين درك و تفسيري از تكنولوژي ، فولر سعي در به كار گيري نظامي در طراحي معماري داشت كه رابطه انرژي – سينرژي در آن به درستي برقرار گردد . از موفقيت بشر توليد فولاد كه قابليت انبساطي و فشار پذيري اش نسبت به ماده مقاوم قبلي يعني سنگ بسيار زيادتر بود استقبال مي كرد و با اين انديشه كه تمام تغييرات عمده اي كه باعث شده است كه دنياي ما خيلي كوچكتر به نظر آيد ، نتيجه افزايش قدرت انبساطي است ، هدفش را در ايجاد فرم و فضايي كه استفاده از ماده ساختماني جديد را به حداقل برساند دنبال مي كرد.


منبع :
معماري معاصر غرب/وحيد قباديان
از رومانتيك تا كيهاني/ ميثم آهنگر
فصلنامه رايانه معماري و ساختمان شماره دوم و چهارم
سعيد سنجري فرد

https://samostudio.ir

معماري مصالح و انرژي

۳ بازديد



در كاربرد مصالح، هميشه بايد كشوري را كه در آن معمار به تجربه مي پردازد، فناوري ساختماني آن كشور و معيارهايي را كه مردم آنجا به كار مي بندند، در نظر داشت. اين واقعيت كه معماران در كشورهاي جهان سوم يا در كشورهاي كمتر توسعه يافته به مصالح بسيار معدودي دسترسي دارند، تفاوت هاي زياد ميان اين دو دسته را مبرهن مي سازد. با چنين نگرشي تنها در صورتي مي توان از معماري در مقياسي جهاني سخن به ميان آورد كه تمام گونه ها، اجزاء و تعداد و شيوه هاي كاربرد مصالح مدنظر قرار گيرند. بنابراين شايد در تصميم گيري درباره قياس، تمايز و استنتاج هاي عمومي در مورد معماري هاي مختلف ـ وراي كيفيت هاي عام فضايي و موضوعات كلي سازه و ريتم فناوري ساختمان و مصالح عاملي اساسي به حساب مي آيند.
هر ماده دربردارنده توان بالقوه ساختاري خاص خود است و از نظر فرم پذيري خواص ويژه‌اي دارد. اين بدان معني است كه هر ماده‌اي فرم خاص خود را مي‌طلبد و برخي فرم هاي حجمي و فضايي خاص را مطرح مي سازد و بدين ترتيب صورت فضاي معماري را تحت تأثير قرار مي‌دهد.

بطور كلي انواع مختلف مواد و مصالح مورد استفاده در معماري را از نظر مقياس و نحوه كاربرد در ساختمان، مي توان به دو دسته تقسيم نمود:
1. مصالح مورد استفاده در مقياس كلان (بزرگ) معماري كه ممكن است بر نظام سازه اي و سامان دهي عملكردي بنا تأثيرگذار باشند.
2. مصالح مورد استفاده در مقياس خرد (كوچك) معماري كه ممكن است بر جزئيات معماري و بافت هاي داخلي و خارجي تأثير بگذارند. اين دو دسته كه به ترتيب ابعاد ساختاري و زيبايي شناختي كاربرد مصالح در معماري را تشكيل مي دهند، پيامدهايي را براي موضوعات عام معماري به دنبال دارند: مصالح دسته اول در شخصيت عمومي ساختمان تأثير مي گذارند و سازمان دهي سازه اي، تناسبات، كيفيت موزون ساختمان (فضاهاي پر در برابر خالي) و نيز وزن ساختمان را تحت تأثير قرار مي دهند، در حالي كه مصالح دسته دوم از نظر نوع و ميزان كاربرد، تأثيري فوق العاده بر هزينه كلي ساختمان دارند و از اين رو شايد از شاخصه هاي بي نظير معماري كم هزينه يا بالعكس پرهزينه به شمار آيند عموماً در انتخاب دسته اول مصالح مشكلي پيش نمي آيد. برخورداري از تجربه پايه اي و تجربه كار در زمينه اي مشخص و نيز پژوهش بنيادي درباره گونه هاي مشخص ساختماني مي تواند زمينه هايي را براي انتخاب بهينه مصالح فراهم كند. البته در اين مورد مشاوران سازه اي نيز مي توانند كمك شايان توجهي براي معمار باشند. اما در مقابل، كاربرد مصالح در مقياس خرد، مشكلات متعددي را در مورد انتخاب بوجود مي آورد، زيرا اين نوع مصالح بر بافت عمومي ساختمان و لطايف بصري آن ـ چه در خارج و چه در داخل بنا ـ تأثير مي گذارند. همچنين كيفيت مصالح مورد استفاده در مقياس خرد، سازگاري ميان آنها و نيز سازگاري با مصالح سخت تر بكاررفته در سازه بنا، بر كيفيت بصري ساختمان در طول زمان، در قالب فرسايش و مقابله با وضعيت هاي جوي نيز تأثير خواهد گذاشت. اين موضوع به كاهش هزينه¬هاي انرژي در درازمدت كمك مي كند و يا برعكس باعث افزايش آن مي شود. بدين ترتيب معمار بايستي در انتخاب مصالحي كه در يك ساختمان مورد استفاده قرار مي گيرند، خصوصاً مصالح مورد استفاده در مقياس خرد معماري، توجه و دقت فراواني از خود نشان دهد تا بتواند به نتايجي مقبول در عرصه معماري، از جنبه هاي مختلف زيبايي شناختي و كاربردي، دست يابد.
بخش ساختمان با مصرف يك سوم انرژي مصرفي كشور نه تنها ازش ريالي زيادي را به خود اختصاص داده بلكه موجبات آلايندگي فراواني را نيز فراهم مي آورد. لذا در دهه هاي اخير درر مورد كاهش مصرف انرژي در ساختمان فعاليتهاي زيادي انجام شده كه بيشتر آنها در مورد پنجره ها ، عايق هاي حرارتي و همچنين طراحي ساختمان ها بر اساس كمترين پرت حرارتي ممكن است . تهيه و توليد و عرضه انواع پنجره ها و شيشه هاي جديد كه مانع تبادل حرارت بين داخل و خارج ساختمان گرديده و همچنين امكان بهره گيري از نور طبيعي و در نتيجه كاهش مصرف انرژي الكتريسيته را فراهم مي آورد و استفاده از عايق هاي حرارتي در پوسته ساختمان نيز از ديگر راهكارها در اين زمينه به حساب مي آيند

https://samostudio.ir

پيش درآمدي بر هزاره سوم از زبان دكتر داراب ديبا

۳ بازديد

 

گوئي بدون درون گرائي گسترده و فضائي كه در آن پرتوهاي ضعيف تجليات خود را در موضوع توصيف ناپذير جستجو مي كنند، ابدا هنر واقعي وجود ندارد.
سعي دارم جنبه هاي پنهان بخشها و عناصر مخفي تأثيرها و احساسات را توضيح دهيم. تصوير را در برخورد روشها و تجربه هاي گوناگوني كه بوسيله متدها و يا ادراكات مقرر با يكديگر تماس ايجاد مي كنند مطرح نمائيم. تماسي برقرار مي كنيم از چهره رها مي گردد تا غالباً در تجرد كامل فرو رود.
از تاريخ نقاشي تا تصوير بالقوه، فضاي متوالي و پي درپي زمان بخودي خود و با توسعه اي غالباً نامحدود سنجيده مي شود كه در آن لحظه، پيشگان آفرينش پنهاني باقي مي ماند
در حال حاضر و از وراي خورشيد بالقوه، كامپيوتر به بيشتر از يك وسيله تبديل مي گردد. زيرا بطور جداگانه بسرعت در پيدايش و خلق اثر همكاري مي كند. اين دنياي فن آوري غني كه در آن تصاوير با يك سرعت قابل ملاحظه دنبال يكديگر مي آيند فقط چند لحظه در برابر چشم آگاه قرار مي گيرد، در حاليكه روي شكل ها و رنگهاي خاصي واقع مي شود كه محل هاي عادي، تركيب آنها را بوجود مي آورند. يك تكامل مناظري كه با ريتم.
تناسب ها و اندازه هاي دائماً متنوع سنجيده مي شود. اين يك تولد است كه بدليل تغيير ژنتيكي خود تنوع و تفاوت تجليات قبل از موقع عيني را كه بايد كشف گردند، دربر مي گيرد .
پس چرا بايد در اثر عطاءا... اميدوار معمار ، موسيقيدان ، نقاش و عكاس ، هنر قابل درك را جستجو نمود . زيرا همكار بالقوه وي يك حضور همه جانبه را به او القاء مي كند كه از كارهاي حافظه فراتر مي رود 
پيشرفت وسائل و ابزار فني انتشار تصاوير درك ما و روابطي را كه با آنها داريم تغيير داده است.
كثرت وسائل و ابزار فني انتشار تصاوير – درك ما و روابطي را كه با آنها داريم تغيير داده است. كثرت تصاوير فوري مورد استفاده بخشها و سكانس ها را با زماني تنظيم مي كند كه واقعي مي ناميم. مشاهده و مطالعه تصوير يم فوريت سريع را جدا و مشخص مي كند ، و ابداً نمي تواند بعنوان غايت و نهايت في نفسه مشخص شود توصيف گردد.
در اين دنيائي كه مسلماً يك واقعيت در آن مستقر است، وسيله و ابزار نهائي كه قادر است انديشه و درك متجانس بيشتر كابردي خيلي كامل تر را آزاد سازد به چه چيز تبديل مي گردد. واقعيت يك منظره كه بدليل ابهام و تجرد موضوعش يك انديشه واقعي را القاء مي كند كه درك يك تجانس خيلي پيچيده را افزايش مي دهد در كجا قرار مي گيرد.
آيا هنوز مي توان از نهاد (سمبل) و از رمز و نشانه ، استفاده سخن گفت زيرا محتوي نقاشي به جوهر و ذات ناپايدار خيلي پيوسته است . آيا باز هم مي توان تفكر خلقت را ترسيم كرد و در داخل كادر قرار داد در عين حال كه برداشت وتصوير مقدس دنيا و حقيقت هايش را منتقل نمود.
واقعيت ، مشف يا بازي ، يك لذت عيني مبهم پديدار مي شود كه ما را وادار مي كند به تصاوير فراموش شده اوراء ناشناخته نزديك شويم.
فن آوري هاي نوين ارتباطات يك روند نزديكي كاملاً جديد را تغيير داده و مجدداً تركيب كرده اند. بدين ترتيب تجزيه و تحليل تحريكات و مقاومت هائي كه اين سكوها و محوطه هاي عدد بعنوان آفرينش و مشكلات ساده قطعي ارائه مي دهند فقط مي تواند كاهش دهنده فويت هاي پوياي نمايان و آشكار باشد ، تصوير گسترده مي شود و در برابر نگاه قرار مي گيرد و سپس مانند رويائي كه كاملاً مشاهده نشده است مي گريزد. اين فضاي ديگر كه مخفي ، فوق طبيعت و اسرارآميز است آشكار و پنهان مي شود گوئي مي خواهد فاصله موجود بين واقعيت و تجلي آن عكسها و تصاوير بالقوه ياري دهنده را مشخص كند.
در اين فضاي زمان (رياضي) درك درون گرا و شايد قراردادي و اختياري و بوسيله تجربيات ناممشخصي كه با مقررات و قوانين شرعي زيبائي كلاسيك و متعارفي بازي مي كند و برون گرا مي گردد . زيبائي به قضا و قدر لحظه تبديل مي گردد زيرا زندگيش در مراحل ناپيوستگي نابود كننده جريان دارد.
منظره ها و دلايل به تضاد يك چارچوب احياي غير رسمي تبديل مي گردند كه در سايه گسترده بالقوه ابزارهاي آزادسازي ضربان مجازي وسيع و توسعه يافته تبديل مي شود.
دنياي واقعي طبيعت و روح را پشت اين تجريدات و ابهامات دروني و فرار پنهان شده اند، باز مي يابد كه نمادين بودن هيچ ادعايي گسترده و وسعت يك لحظه حاضر را منعكس مي كند.
يك تجلي فوري پديدار مي گردد كه از ارادع خلاقيت هنري فراتر مي رود تا از كوره راههائي كه يك زيباشناسي شناخته شده از نظر تاريخي درمي نوردد ، خارج شود . موجي از تصاوير و جنبه هاي كلي پرتحرك كه بسرعت صدا بهم مي خورند و مي تواند رويا و خيالي بودن يك برداشت نامشخص في البداهه ايجاد كند. نتيجه را آشكار مي نمايد. حقيقت نمائي جنبه غير مقرون به حقيقت را توصيف مي كند. در اين مورد كه واقعيت تصور موهوم و جذابيتي را كه از همدستي خالق با تماشگر دوردست خود برمي خيزد با همديگر مخلوط مي كند.
افق ديگر ، رنگهاي فرار و گريزان، خطوطي كه بسوي يك بي مكاني تصوري، درك اختياري تمايل دارند تا در نقطه هاي فرار غير تصور تجلي كنند و يك بعد نوين فضاي نقاشي بالقوه را بسازند. آميزش مبهم تصاوير بوسيله پايه هائي كه جنبه رفتار سرسام آور قرني را آشكار مي كنند كه بگونه اي قاطع تصاوير حجاري هاي زياد و فراوان با شيوه نقاشي را تهيه مي كنند، پديده اي كه با روي هم قرار دادن بخشهاي مخصوص نمايش هنري گاهي به اوج مي رسد
هنر با شادي با وسايل ارتباط جمعي تازه در اقدامي بازي مي كند كه عكس نقاشي، چسبانيدن و رنگ چارچوب هاي بدون اقتران با زمانهاي متفاوت برخوردار از هماهنگي رسا را بوجود مي آورند . در عصر معاصر بودن، بي زمان بودن و فوق واقعي آميزش مرحله هاي موقتي وارد مي شويم كه با اداركات و برداشت هاي تالمي و تفكري معنويت يك هنر در حال توسعه را به مي رسانند بي آنكه بخواهند هرگز خود را تحميل كنند. و در واقع عطاءا.. اميدوار با همه اينها بازي مي كند . فرهنگ ادبي و استعداد هنري وي او را از زندانهاي تصوري آزاد مي كنند كه در آنها مواهب الهي فقط از وراي نرده هاي بسته مناظر خالي خود را نشان مي دهند. ابهام و تجرد آينده، تجربه جاري معنويت حركات تند هماهنگي بالقوه گوئي باز هم عليرغم خود همراهان يك سفر مقدس كه هنوز آغاز نگرديده، باقي مي مانيم

https://samostudio.ir